شعر مدح و ولادت حضرت علی اکبر (ع)
گرچه دارد بی عدد زیبا اثر نقاش تو
از تو زیباتر کجا دارد دگر نقاش تو ؟
کرده با نقش تو خود را جلوه گر نقاش تو
با رخت , بر رخ کشیده صد هنر نقاش تو
بس نمک خرج تو کرده با شکر نقاش تو
عاشقت باشد ز هر کس بیشتر نقاش تو
شد قیامت بسکه سیمای تو را محشر کشید
گوئیا الله و اکبر گو , علی اکبر کشید
.
بر تو و بر آنکه نقشت را قلم زد آفرین
بر تو و سر پنجه های حی سرمد آفرین
آفرین هم بر تو هم بر آل احمد آفرین
هر یکی را در دو عالم باد بی حد آفرین
بیش از آن خلقی که هر دم بر تو گوید آفرین
گفته صورت آفرین بر صورتت صد آفرین
.
جان خود دادن به جانان , گشت رسم عالمین
از همان روزی که خالق هدیه دادت بر حسین
.
با تو بسته دست مهر و ماه و اختر را حسین
با تو رسوا کرده هر از ماه بهتر را حسین
با تو دارد احمد و زهرا و حیدر را حسین
در تو بیند حُسن های هر پیمبر را حسین
تا تو را دارد, چه حاجت در و گوهر را حسین ؟
قدر زر زرگر شناسد قدر اکبر را حسین
.
زاده ی لیلا که هر لیلاست مجنونت علی
هست مجنونت تمام عمر مدیونت علی
.
اینکه منهم از تو میخوانم ز آقائی توست
اینکه بر خوان تو مهمانم ز آقائی توست
مورم اما با سلیمانم ز آقائی توست
اینکه خود را از تو میدانم ز آقائی توست
گر بود یک ذره ایمانم ز آقائی توست
اینکه جائی در نمی مانم ز آقائی توست
.
تا ملائک حلقه در گوشان دربار توأند
نوکرانی همچو من , یک عمر سربار توأند
.
جز به گلزار تو , کی خاری چو من گل میکند ؟
جز تو , کوه صبر , کی ما را تحمل میکند ؟
جز تو بر کاهی چه کس کوهی تفضُّل میکند ؟
بدتر از من را گل روی تو بلبل میکند
خوب داند دل اگر بر تو توسل میکند
استجابت را خدا با تو تقبّل میکند
.
یا علی اکبر مرا گر آبرو باشد ز توست
در گِلم ای گُل اگر هم رنگ و بو باشد ز توست
حاج حیدر توکلی