شعر مدح و مرثیه حضرت زهرا (س)
منبر توحید ذاتا وامدار فاطمه است
حامل وحی است و وحی از آبشار فاطمه است
هم نبوت هم امامت در مدار فاطمه است
بهترین اوصاف رب در انحصار فاطمه است
لافتی تصدیق الا ذوالفقار فاطمه است
تا نوشتیم از خدا آیات کوثر جلوه کرد
نام زهـــرا آمد و الله اکبــر جلـوه کرد
عصمت زهرا شب قدر پیمبر جلوه کرد
گاه دختر جلوه کرد و گاه مادر جلوه کرد
نور خاتم جلوه ای از شاهکار فاطمه است
.
شهپر جبریل با رخصت از این در , شد بلند
خاکبوسی کرد فضه , عاقبت زر , شد بلند
تا به پای حضرت صدیقه با سر شد بلند …
رتبه ء ایمان سلمان صد برابر شد بلند
این مقام ویژه ء خدمتگذار فاطمه است
.
هست زهرا “قاب قوسینِ ” مصلای علی
جانماز فاطمه است عرش معلای علی
این علیِ فاطمه است و اوست , زهرای علی
روی گردنبند زهرا نام زیبای علی
… روی سربند علی نقش و نگار فاطمه است
.
دین , بدون فاطمه نوعی لطیفه سازی است
از تن سرزنده اسلام “جیفه سازی ” است
ننگ بر فکری که دنبال خلیفه سازی است
رهبری با شیوه ء شورا سقیفه سازی است
رهبر زهرایی ما افتخار فاطمه است
.
درد ما این است دین بازیچه تزویر شد
واژه ء تکلیف , ذبحِ واژه ء تدبیر شد
دیدی آخر غفلت بسیار دامن گیر شد
آی حزب الله برخیزید , آقـــا پیر شد
تحت فرمان ولی بودن شعار فاطمه است
.
خسته ایم از زُهد تو خالیِ دنیا دوست ها
خسته ایم از طرز اسلام اروپا دوست ها
وای از لبخند استکبار دون , با دوست ها
از خطاب تندرو گفتن , به آقا دوست ها
این میانه رو شدن ها انکسار فاطمه است
.
لشکر اسلام در خیبر , توکُـل بایدت
سوریه , لبنان , یمن , دست توسُل بایدت
اربعینی در ریاضت ها تکامُــل بایدت
تا چهل ساله شدن قدری تحمـُل بایدت
اربعین انقلاب ما بهار فاطمه است
.
رفت زهرا پشت در , در با شتاب آتش گرفت
در هجوم تیرگی ها آفتاب آتش گرفت
شعله ها بالا که میرفتند آب آتش گرفت
فاطمه می سوخت اما بوتراب آتش گرفت
این وسط مسمار خونی اشکبار فاطمه است
.
آتش افروزان پر پروانه را انداختند
عده ای با پا در کاشانه را انداختند
پیش دختر مادری ریحانه را انداختند
پیش مادر نیز مرد خانه را انداختند
مرتضی با دست بسته بی قرار فاطمه است
.
عاقبت تابوت تشییع بدن آماده شد
فاطمه کم کم برای پر زدن آماده شد
زینبش با دیدن آن سه کفن آماده شد
عاقبت هرطور بود این پیرهن آماده شد
کربلا دعوا سر این یادگار فاطمه است
.
می رسد بالای گودال و زمان می ایستد
مادرش می آید و نبض جهان می ایستد
خواهرش بالای تل سینه زنان می استد
شمر بر روى جسمی نیمه جان می ایستد
ناله ای می آید آه غصه دار فاطمه است
.
محمد جواد پرچمی