شعر مناجات با خدا
با درد آمدیم امان را طلب کنیم
مهمان نوازی رمضان را طلب کنیم
ما سالهاست قسمتمان خشکسالی است
دریا کجاست اشک روان را طلب کنیم
موسی و شیوه سخنش مال ما نبود
پس بهتر آ نکه درس شبان را طلب کنیم
موسی به یمن ضعف تکلم , کلیم شد
باید که از سکوت , بیان را طلب کنیم
در های و هوی ما بخدا که خدا نبود
دیکر بس است که هیجان را طلب کنیم
جرمش کم است و جرم گناهش بزرگ,آه
بگذار اختیار زبان را طلب کنیم
حاجات ما بدرد تقرب نمی خورد
اصلا خودت بگو که همان را طلب کنیم
وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم
حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم
حیف است جای درد و دل و هم جواری اش
هی از کریم لقمه ی نان را طلب کنیم
حاجت روا شویم, بیا امتحان کنیم
یکبار حاجت دگران را طلب کنیم
یکبار هم برای رضای خدا نشد
که حاجت امام زمان را طلب کنیم
از دستهای ضامن آهو خدا کند
تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم
حاجات نوکرت رمضان هم محرم است
بودن,کنار سینه زنان را طلب کنیم
گمنامی شهید به ما درس می دهد
بازنده ایم , نام و نشان را طلب کنیم
از دستهای بسته طفل سه ساله اش
با دست بسته دادن جان را طلب کنیم
محمد جواد پرچمی