شعر ولادت حضرت علی اکبر ع
میشود پای همـین زمزمهها توشه گرفت
به کرمْ خانهٔ شاه آمد و شش گوشه گرفت
میشود نادِعـلی گـفت و خدایی تر شد
با عـلـی زائـر دربـار دل و دلبـر شد
پسـری آمـده از ایـل و تبـار عـلوی
قـمری با وَجـنات و حـرکات نبوی
گل تکـبیر حـرم سوی حـرم می آید
پـسر ارشـد ارباب کـرم مـی آید
جَذْبه یِ روی محمد در جمالش پیداست
نوه یِ فاطـمه و ناز نگـاه مـولاست
صبر و ایثار حسن دارد و احساس حسین
همـه یِ شهر مدیـنه شده بین الحـرمین
آسـمان مـی رسد از راه که زانو بزند
با علـی بانگ هوالـحق و هوالهو بزند
روح اخلاص ومناجات ودعای سحر است
علـی اکـبر به خـدا دار و ندار پدر است
به روی شانه یِ او پرچـم دین جا دارد
ادب و معـرفت و هـِیـبت سقـا دارد
می نشیند به لبش نغمه ی ِیارب هر شب
پیشـمـرگ پدرش بـود و قـرار زیـنب
می رسد عطر مناجات اُویس قـَرنی
ضـربان دل پیـغمبریِّ او یـمـنی
شب میلاد علی اکبر لیلا به تنم
لرزه افتاده خـدایا نگـران یمنـم
تیر ظلم و ستم حرمله و شمر و سنان
غرقِ خون یمن و سوریه و… مظلومان
طاق نصرت زده ام چشم امیدم بر راه
مـیرسـد منتـقم خـون اباعبـدالله
ای سَقیفه صفتان حکم ولی می آید
یوسـف فاطمـه با تیـغ علـی می آید
حسین ایمانی