شعر ولادت امام حسن (ع)

شقُّ القمر

عاشقان شقُّ القمر شد ماه رحمت شددونیم

آسمان شد در حریم آسمانیها مـُقیم

شد مشام جان عشّاق علی پر از شمیم

می تپد با این دعای ناب قلب هرندیم

یاعلیُّ یا عظیمُ یاغفور ُ یا رحیم

 

می رسد روزیِّ ما همواره از دست کریم

 

سفره دار سفره ی درگاه غفران آمده

روزه دار روزهای ماه قرآن آمده

سرور اهل زمین و اهل رضوان آمده

جلوه ی روی محمّد جان و جانان آمده

وارث جاه و جلال شیر یزدان آمده

 

هستیِّ هستی گرفته هستی از هست ِ کریم

 

می چکد ابر کرم همواره بر کاشانهاش

او شده شمع و علیُّ و فاطمهپروانه اش

عشق عالم عاشق و شیداییُّ ومستانه اش

اوست جان عالمین و زینبش جانانه اش

حضرت عبّاس شاگرد شجاعتخانه اش

 

زینبو عبّاس و اربابند پابست کریم

 

صورتش پیغمبری ُّو ضربه هایشحیدریست

از ولادت مادری ُّو تا قیامتمادریست

صلح او تضمین برای حفظ دین داوریست

فاتح قلب حسین فرمانروای دلبریست

این مدال افتخار حجّة ابن العسگریست….

 

می زند آقا سر خصم بد و پست کریم

 

می رسد آقا بساط فتنه می گرددکــِساد

می شود صحن عمویش مجتبی آباد و شاد

می رود این روزهای سخت ِ ما ازذهن ویاد

می کِشد نام علی را در تمام شهرداد

می کند وا مثل مشهد در بقیع بابالجواد

 

شیعه پای روضه هایش می شود مست کریم

 

روضه می خواند نگار ما برای مجتبی

روضه ی بغض عمو جان و هجوم فتنه ها

روضه ی روزی که شد در کوچه دوش اوعصا

چادر خاکی تکاند و ناله زد مادربیا

دیده او چشمی پس از سیلی نمی شدوا خدا

العجل می گفت مادر دست در دست ِ کریم

حسین ایمانی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا