شعر مناجات با خدا

شکرخدا

به دو سجده شکرخدا کنم
که مرا سپرده به دست تو
شده ام اسیر خُم از ازل
به هوای دام الست تو

زده ام ز می دوسه ساغری
که رسم به جام تو یا علی
زده ام جرس، من بوالهوس
که به یک نفس شده مست تو

نکنی ردم، من اگر بدم
به حرم زدم شب و نیمه شب
که نظر کنی فقط از کرم
به صدای قلب شکسته تو

جلواتِ حق، خلواتِ حق
صلواتِ حقِّ خدا علی
به حضور جلوه ی احمدم
ز نگاه باده پرست تو

همه جا حرم، همه جاعلی
دم و بازدم، دم یاعلی
دم میکده، بنشین دمی
چه دمی است وقت نشست تو

چه حلاوتی، چه ضیافتی
چه نیابتی، چه زیارتی
که نشسته ام وسط نجف
به هوای روضه و بست تو

شده ظرف خالی من طلا
شده عبد فاطمه این گدا
نشدم هنوز خسته من!
نشدی هنوز خسته تو!

علی ای که مست خدا شدی
به خدا که دست خدا شدی
حسن و حسین تو خالقِ
همه اند و زیرِ دو دست تو

سرِمست، ظهر ظهور می
سرِسجده رفته به زور می
به دعای مهدی فاطمه
شد امیر، نوکر پست تو

هله ای مسافرکربلا
نظری به نوکر بینوا
ببرم دوباره به نینوا
همه هست و نیست، هست تو

رضا دین پرور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا