شعر ولادت حضرت عباس (ع)
شیر ام البنین حلالت باد
آب شرمنده ی لبت عباس
تشنگی مُرد از خجالت تو
مردومردانگی برای ابد
رفت زیربلیط غیرت تو
به ازاین باش با بَدان؛انگار
باب حاجات بهتر از مایی !؟
جمله ام از حسادت است آقا
بیشتر مال ارمنی هایی!؟
آبرودار آسمانهایی
مهربانِ عشیره ی احساس
:در شکوه مقامت آوردند
« رَحِم الله عَمی العباس»
عشق مدیون جان فشانی هات
معرفت ازازل گرفتارت
شیر ام البنین حلالت باد
تا قیامت ادب بدهکارت
پدر مشک های دلواپس
ساقی بیشراب و پیمانه
دختری منتظر نشسته؛ بیا
حُرمت قولهای مردانه
کوری چشم حرمله برخیز
یاعلی! شاه لشگرش پاشید
غیرت الله! خواهرت زینب
خاک غم روی معجرش پاشید
یا علی! شاه بی علمداراست
چند متری شیب گودال است
پای دشمن به خیمه ها وا شد
این صداها؛ فغان خلخال است
من بمیرمکه هرکس وناکس
روی توتیغ می کشد عباس
!دست هایت چه نعمتی بودند
چادری جیغمی کشد عباس
وحید قاسمی