شعر شهادت اميرالمومنين (ع)
صورت خونین
ای که ازصورت خونین تو غم ریخته است
با تماشایتو یکباره دلم ریخته است
چه به روزسر تو آمده آخر بابا
سرت ازضربه شمشیر به هم ریخته است
دخترت کاشبمیرد که نبیند هرگز
خون فرقتو قدم پشت قدم ریخته است
مادرمآمده بالای سرت با زحمت
اشک برزخم تو با قامت خم ریخته است
کربلازنده شده در نظرم می بینم
ترس دشمنکه پس از صاحب علم ریخته است
تا کهتاراج کند خیمه ی مارا یکسر
قبل آتشزدنِ آن به حرم ریخته است
فرق خونینتو را کاش نمی دیدم من
یادِ آنخون که از دست قلم ریخته است
شاعر: ؟؟؟