با وجودی که یقینأ ما بدهکار توایم
مانده ام دیگر چرا دائم طلبکار توایم
نه نشد باشیم ما زینت برای اهلبیت
شرمسارم اکثر اوقات را عار توایم
باری از دوشت نه تنها کم نشد با دست ما
بلکه باید گفت یک عمر است سربار توایم
مهزیاری که بسوزد محض یارش نیستم
پس نباید گفت عاشق یا گرفتار توایم
خوش به حال آنکه دارد در بساط خود کلاف
من ندارم آن,چه میگویم خریدار توایم
هیچ چیز ما شبیه منتظرها نیست,نه
تازه با افعال خود مشغول آزار توایم
آب میریزیم ما در آسیاب غیبتت
نان به نرخ روز خوردیم و طلبکار توایم
محسن صرامی