شعر شهادت حضرت حمزه (ع)
عاشورای احد
بوی خونآید از دل صحرا
خاک عالمبه سر چه رخ داده
بین لشگربه پاشده غوغا
حمزه دیگرز پای افتاده
مصطفی راخبر کنید آید
تاکهدستان هنده(لع) را گیرد
دیراگر آیدازتماشای
بدن پارهپاره می میرد
یوسفی گیرگرگ افتاده
وای برحالپیکر حمزه
فکرپوشاندنتن او باش
آیداز راهخواهر حمزه
زخم اینسینه را به هم آور
بر دعادست خویش بالا کن
زود برپیکرش عبا انداز
فکر گیسویخواهرش را کن
سرزمیناحد غبار آلود
گرچه ازشور و گریه ها غوغاست
حمزه و هربلا سرش آمد
گوشه ایاز غروب عاشوراست
کی به پیشنگاه این خواهر
تشنه لبسر ز تن جدا کردند
بهر تشییعپیکری بی سر
ده نفرنعل تازه آوردند
*********
اما اینیک چهار پاره برای گریه کنان حضرت زهرا(س)
همهافتخار دخترها
به عموهایخوش قد وبالاست
سنت درددل کنار عمو
ارث اولادحضرت زهراست
قاسم نعمتی