شعر ولادت اميرالمومنين (ع)

غرق تولّای ولی نعمت

فرصتی پیش آمده تا از رجب صحبت کنیم

سینه را غرق تولّای ولی نعمت کنیم

از شکاف کعبه با حال و هوای اعتکاف

تا طواف خالصی دور از نفاق وانحراف

رو به قبله باز شد سجّاده ی درد دلم

فکر کردم…. از کدامین خاک پرورده گِلم

از اضافی ِّ گِل آل کسایم شکر شکر

آری از جنس علی ِّ مرتضایم شکر شکر

از علی هستم که نام مرتضی را میبرم

صد هزاران شکر می گویم غلام حیدرم

آنکه مدّاحش مَلک از خاک تا افلاک شد

سینه ی کعبه برای وصل رویش چاک شد

مادر وجه خد ا مهمان بیت الله بود

آسمان از آسمانیِّ حرم آگاه بود

عرش شد خدمتگذار مادری از نسل شیر

تا به دنیا آمد از بنت الاسد شیری دلیر

روی دست مصطفی قرآن ناطق جا گرفت

کعبه دار از کعبه ی گِل کعبه ی دل را گرفت

تکیه گاه روزهای سخت پیغمبر رسید

سرپناه شیعیان در صحنه ی محشر رسید

دست و بازوی خدا در پهنه ی بدراست این

معنی ِّ معراج و راز لیله القدر است این

تیغ و نطق و طاقتش اسلام را پاینده کرد

عبدُوَد را بر زمین کوبید و دین را زنده کرد

یک تنه در راه دین بر قلب لشکر میزند

با یدالله ِ خدایی درب خیبر میکــَند

روزها با ذوالفقارش پشت فتنه کرده خُرد

شب که آمد نان و خرما تا سرای درد  برد

در رکوع انگشتریِّ دست خود اِنفاق کرد

در سُجود از حق تعالی بود و حق اِحقاق کرد

چاه همراهش به وقت اشک و قیل و قال شد

بارها از شدّت گریه علی بی حال شد

بارها خشم و غضب را در میان کوچه خورد

بارها با خاطرات یاس و بغض غنچه مُرد

نیمه شبها زائر قبر نهان یار بود

سالها چشم انتظار لحظه ی دیدار بود

چشم امِّیدش به راه دیدن دلدار دوخت

العجل گفت و به یاد آن در و دیوار سوخت

العجل  تنها سرود حیدر وخیرُالنّساست

عید زهرا و علی روز ظهور یار ماست

 حسین ایمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا