شعر مدح امام حسين (ع)
غلام زهرا (س)
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جادهی لیلا کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمدهام درد میکشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گرهها واشود همین
اصلا بنا نبود ز سر واکنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمیکنم
حق میدهم که بندهی دنیا کنی مرا
من سالهاست میوهی خوبی ندادهام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا؟
آقا برای تو نه برای خودم بد است
هر هفته در گناه تماشا کنی مرا
من گم شدم تو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیایی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانهات ببین
شاید غلام خانهی زهرا کنی مرا
علی اکبر لطیفیان