شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)
غم عشقت
اگر چه عالمی را از غم عشقت خبر کردم
ز خاک کربلا بی تو به صد ماتم گذر کردم
تنت بر روی خاک و سر به روی نیزه ها میرفت
پس از این در وفا نیت به ترک جان و سر کردم
به یاد لعل خشکت تا دم مردن حسین جانم
به هر جا پا نهادم خاک را با اشک ، تر کردم
نبودی تا ببینی سنگباران تن من را
شکستم لیک خاک شام را زیر و زبر کردم
به هر عضوم نشان از کوچه های شام غم دارم
ولی از کودکانت هر چه میشد دفع شر کردم
گذشت از روز عاشورای تو یکسال و نیم اما
به زیر آفتاب از آب تا میشد حذر کردم
هنوزم نیست در باور که زنده مانده ام بی تو
اگر چه محتضر ، ماندم چگونه بی تو سر کردم
به هر جا بوده ای زیر لوایت بوده ام اما
ز مقتل بی تو ، اینجا هم به سوی تو سفر کردم
داریوش جعفری