فاتح قلب حسین
تا دولب با مدح طفل این حرم وا می شود
آسمان با احترامش تا کمر تا می شود
کودک این خانواده عالم آرا می شود
منجیِّ روز حساب هیاتیها می شود
قفل قلبم با کلید ذکر او وا می شود
یا علی اصغر دوای درد دنیا می شود
یا علی اصغر دوای دردهای لاعلاج
ذکر شیعه در بلا و روزهای احتیاج
سرنوشتی کربلایی بهترین راه و سِراج
کار دل با نام او در عرش می یابد رواج
حرف عاشورا که شد معنا ندارد صرفِ باج
شیرخواره حیدری بر دست بابا می شود
فاتح قلب حسین ابن علی خون خداست
این پسر سرداری از فرماندهان کربلاست
برق چشم او بلای لشکر کفر و ریاست
شک ندارم در صدای گریه اش صوتی رساس
گریه نه…. اینها رَجزهای علیِّ نینواست
اشکهایش ذوالفقار دلبر ما می شود
ذوالفقار عصر عاشورا علیِّ ابن الحسین
جشن تو راهیست تا کرب و بلا و کاظمین
از نجف آید نوای فاتح بدر و حنین
سامرا می گوید از قنداقه ات با شور و شین
شهپر قنداقه ی تو قوّت پیر خمین
بغض آقا در میان روضه ات وا می شود
روضه خوان شیرخواره اشک مشک آب بود
مشک خشکی که امید مادری بی تاب بود
ساقیَّش بی دست بود و دستگیری ناب بود
چشم امِّید رباب و کودک بی خواب بود
لحظه های بی کسیِّ زینب و ارباب بود
علقمه گفتیم و دلها تنگ آقا می شود
چشم امِّید رباب و فاطمه دیدار توست
روضه تا اینجا رسیده بعد از اینَش کارتوست
یا اباصالح بیا که آسمانها زار ِ توست
نغمه ی لبهای مظلومین فقط تکرار توست
خال رویت هاشمیُّ و عالمی بیمار توست
عدل مولا روز موعود تو معنا می شود
حسین ایمانی