شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

قبول کن

قبول کن تو مرا تا که مستجاب شوم
دوباره گریه کنِ مادرت حساب شوم

مرا خرابِ خودت کن، خرابِ غیر نکن
ز محضرت بروم هر کجا، خراب شوم

به هر دری که زدم قبل تو جواب شدم
به هر دری بزنم بعد تو جواب شوم

خودت کشیدی ام از چاه معصیت بیرون
نخواستی که زمینگیرِ منجلاب شوم

بیا که سوختم از درد دوری ات عمری
بگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟

به برکت نظرت، در عزای فاطمیه…
دوباره نوکر این خانه انتخاب شوم

زمان روضه ی سخت بتول، چون اسپند
میان شعله ی آتش پر التهاب شوم

چه عاشقی است که با درد، فاطمه می گفت:
فدای غربت و اشکِ ابوتراب شوم

برای اینکه نبندند دست حیدر را
به خون سینه ی خود پشت در، خضاب شوم

سریع فضه بپوشان رخ کبودم را
علی خجل بشود، از خجالت آب شوم

حسین تشنه نمانَد، حسین را دریاب
فدای تشنگی اش زیر آفتاب شوم
محمد جواد شیرازی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا