چه شد ای مادرمحزون که زمین گیرشدی چه شده دستخوش این همه تغییرشدی
دودهه نیست زعمرتوگذشته اما باورش سخت بود زودچراپیرشدی
زودترازهمه کس مزد رسالت دیدی کاردنیاست تومظلومه تکفیر شدی
بین قدخم وگیسوی سفید وتن زخم گوشه خانه ی آتش زده زنجیرشدی
کوثری صاف تر وپاکترازشبنم ها شعله نزدیک توگردیده که تبخیرشدی؟
قاب چشم علی از دیدن توخالی ماند بعدکوچه زچه روحالت تصویرشدی؟
خون پهلوی توهم بندنیایدعشق است به خداتوسندآیه تطهیرشدی
بهرآن مردم نااهل زیادی بودی چه کشیدی توکه اززندگی ات سیرشدی
عشق این بودکه از دست تو برمی آمد پیش روبه صفتان حامی یک شیر شدی
بهرحیدرکشی ازسمت توواردگشتند خوابشان لطمه به تو بود که تعبیر شدی
مجتبی صمدی شهاب