شعر شهادت حضرت زهرا (س)
قد کمانی ام
یاسم ولی به چشم همه ارغوانی ام
سروم ولی به چشم همه قد کمانی ام
امروز قاتلم به ملاقاتم آمده
تا شهر را خبر کند از نیمه جانی ام
《 اسماء سال خورده مرا راه می برد》
پیری عزا گرفته به حال جوانی ام
هر چند با تمامی قدرت چهل نفر
من را زمین زدند ولی آسمانی ام
ای مرگ مثل اهل محل بی وفا نباش
چشمم به راه مانده بگیری نشانی ام
روی کبود و پهلو و بازوی غرق خون
اصلا نبود حق من و مهربانی ام
از بی کسی ،کسی نکشیده شبیه من
مجروح کینه های چهل پست جانی ام
این خانه حسرت همه اهل مدینه بود
چشم حسود کرده چه با زندگانی ام
آماده گشت پیرهن و دیدنی تر است
از این به بعد یاد حسین روضه خوانی ام
محمد حسین رحیمیان