شعر مدح امام حسين (ع)

قیام عاشورا

هنوز نبض  زمان در قیام عاشوراست

هنوز خطبه ی حق در کلام عاشوراست

زمانه معنی این بیت را نمی فهمد

که ذره ذره ی خاکش به نام عاشوراست

نه حرف تشنگی و نه اسا رت و مرگ است

تلاش زینب و سقا, دوام عاشوراست

حسین تشنه ی لبیک های مردم بود

همیشه وسعت فکرش امام عاشوراست

صدای خواندن آیات آسمانی را

به روی نیزه شنیدن ,پیام عاشوراست

طلوع میکند از سمت خیمه اش مردی

دلیل آمدنش انتقام عاشوراست

دگر به فهم غزل هم نمیرسد آنروز

همیشه واژه ی حسن ختام,عاشوراست

هدیه ارجمند

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. چه شبیه امشب… الله اکبر… امشب از هر دری حرف دارم.. نمیدونم از کدومشون بگم… میخوام امشب به هر خیمه سر بزنم… امشب شب آخره… امشب عباس وظیفه داره پاسبانی بده.. پس همه خیالشون راحته… اول میریم خیمه ی اصحاب…
    حبیب بن مظاهر به بقیه اصحاب میگه: فردا تا ما کارمون تموم نشده نذارید از بنی هاشم کسی بره میدون.. ما باید پیشمرگ بنی هاشم بشیم…??
    بریم خیمه ی حضرت زینب… دل تو دل حضرت نیست.. مدام دلش برا امام حسین تنگ میشه.. تو این چند روز همش دلش تنگ میشه.. بی قراری میکنه… میره سمت خیمه ی امام حسین… به حسین میگه: حالا به اصحاب مطمئنی؟؟ فردا ما رو تنها نمیذارن.. همون موقع حبیب داشت از جلوی خیمه ی حسین رد میشد.. تا این حرفو شنید سریع رفت تو خیمه ی اصحاب.. گفت: چه نشستید.. دختر علی هنوز به ما اعتماد نداره…?? همه اومدن جلوی خیمه ی حسین.. حبیب فریاد زد: خانم.. من اگه هزار تا جون داشته باشم فردا 1000 بار براتون میمیرم…..??
    حالا بریم یه خیمه ی دیگه…… یه نفر داره میگه:
    لا لا لا لا…… لا لا لا لا… بخواب علی جون… ?? هی گهواره رو تکون میده.. میگه بخواب علی جون.. امشبم تحمل کن.. فردا عموت میره آب میاره… عباس قولش رد خور نداره…?? بخواب علی جون… قربون لبای ترک خورده ات برم…???

    یه خیمه دیگه….. حضرت رقیه بچه هارو دور خودش جمع کرده… با خوشحالی و آسودگی میگفت.. بچه ها راحت بخوابید?? تا وقتی عمو رو داریم هیچکس جرات نداره به ما نزدیک شه….??
    همه امید حرم عباسه… الله اکبر… همه خیالشون راحته که عباس باهاشونه…
    امان از عصر عاشورا…. بعد عباس , انگار حرمله تازه مسیر خیمه ها رو پیدا کرده بود… ???
    نیمه های شب شده.. حبیب گفت: یه وقت دیدم حسین رفت پشت خیمه ها.. تعجب کردم که حسین اینوقت شب کجا داره میره.. دنبالش رفتم… دیدم آقا تو تاریکی شب همش خم میشه یه چیزی از زمین بر میداره.. رفتم جلو.. گفتم آقا چکار میکنی ؟؟ دیدم داره خارهای بیابون رو جمع میکنه.. امام فرمود: اینها فردا به خیمه ها رحم نمیکنند.. دارم خارها رو جمع میکنم مبادا فردا تو پای بچه ها بره….???
    ای وای…….

  2. شوریده سری که شرح ایمان می کرد / هفتاد و دو فصل سرخ عنوان می کرد

    با نای بریده نیز بر منبر نی / تفسیر خجسته ای ز قرآن می کرد . . .

    شهادت امام حسین(ع) تسلیت باد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا