شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

هجر تو

خبر هجر تو از ماذنه تا می آید
بوی اشک است که از سجده ی ما می‌آید

چِقَدَر آه کشیدی..،نشنیدیم تو را…
اشک بر گونه ی این ناشنوا می آید

تا که پروانه پرش سوخت به عاشق فهماند
وصل دلبر فقط از راه فنا می‌آید

مدعی نیست کسی که به تکامل برسد
فقط از شیشه‌ی کم آب صدا می‌آید

خوش‌به‌حالم که فقط ظرف مرا می‌شکند
میل لیلی‌ست اگر گاه بلا می‌آید

نه به چلّه ست نه صحرا..،اگر عاشق باشیم
یار ، خود ، سرزده تا خانه‌ی ما می‌آید

یا اَبانا! فقط این‌بار بغل کن ما را
وا کن آغوش خودت را که گدا می آید

در دل سختی و غم ذکر نجاتم زهراست
حال من با دم یا فاطمه جا می آید

جان پهلوی به مسمار گرفته..،برگرد…
به سر شیعه از این داغ چه‌ها می آید

بعد از آن ضربه‌ی سنگین لگد..،آه..،چه شد؟!…
پشت در جای علی،فضه چرا می آید

 سید امیر حسین موسوی
 بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا