شعر شهادت حضرت ام البنين (س)

مادرترین نامادری

مهربان و همدم و مادرترین نامادری
آبرویی یافت از ام البنین، نامادری

بعد زهرا و خدیجه بس که او پُر مهر بود
بر مسلمانان شد “ام‌المؤمنین” نامادری

بچه ها وقتی پریشان‌حال مادر می‌شدند
شانه می‌زد موی آنهارا همین نامادری

آنقَدَر بانو محبت داشت قطعا تا ابد
مادر دنیا نمی‌آرد چنین نامادری

دست مادرها به سوی اوست تا رزقی دهد
بر رکاب مادران گردد نگین نامادری

چارتا نوکر برای چار زهرازاده داشت
آفریده نوکران مه جبین نامادری

هم خدا و هم رسول و فاطمه دم میدهند
آفرین و آفرین و آفرین نامادری

فاطمه در کربلا شاهد ولیکن در بقیع
روضه ها میخواند با صوتی حزین نامادری

می‌کُشد مارا دم “وَيْلِی عَلَى شِبْلِی” او
روضه میخواند از عمود آهنین نامادری

فاطمه چون روی منبر روضه خوانی می‌کند
وقت روضه می‌نشیند بر زمین نامادری

من بهشتم زیر پای اوست، از بس مادر است
دست من را می‌کشاند پای دین نامادری

 احمد ایرانی نسب

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا