مادرِ تمامِ شقایق ها
پیچیده است عطرِ نسیمی سرخدر لابه لای زلفِ پریشانش
در خانه ای که یاس و تبر دیده بانو به لب رسیده دگر جان
بانوی خانه ,همسرِ “مظلوم” استبانوی خانه, مادرِ “عطشان” است
بانوی خانه ای ست که خلقت هم تا روزِ حشر, مست و غزلخوانش
با دستهای مادری اش, دستاس میچرخد و کمال می یابد…نه!
دستاس نه! تمامِ جهان گوییچرخیده با عنایتِ دستانش
خیرِ وسیعِ هردو جهان, زهراست قدّیسه ای به پایه ی پیغمبر
آیاتِ دهر, محوِ کراماتش شیرِ خداست قاریِ قرآنش
هرچند قدرِ عهدِ عقیقش را نشناختند قومِ نمک نشناس
حتّی که بدترین زنِ همسایهبر سفره ی دعا شده مهمانش
زهرا شنیدنیست در این عالم ناموسِ حق,نیامده در چشمی
حالا بسنج ضربه ی سیلی را خشمِ خدا و صاعقه بارانش
با اینهمه , مقابلِ ظلم آمددر دامنش ,حسین, قیامت کرد
میراثِ پایداری و حق خواهی در کربلاست اوجِ نمایانش
زهرا یگانه بانوی اسلام استاو مادرِ تمامِ شقایق هاست
“زهرا فقط شبیهِ خودش زهراست” نسلِ ائمّه, آینه دارانش
عارفه دهقانی