رفتی و بعد از تو پیغمبر بدونِ یار شد
در میانِ دشمنان بی همدم و غمخوار شد
سختی شعب ابیطالب دو چندان شد سپس،
کوه غم ها بر سر و روی رسول آوار شد
داغ مادر بهر زهرا دخترت جانکاه بود
بعد مادر چند روزی فاطمه تب دار شد
ثروت و زیبایی و جان تو هر سه شد فدا
از تو در راه خدا آری..، چِقْدر ایثار شد
ارث مادر میرسد بر دخترش، اینگونه بود
بعد تو دیدند حال و روز کوثر زار شد
تو نَبودی، دخترت بود و چهل تا نانجیب
ضربه ای بر در زدند و قاتلش مسمار شد
فاطمه روی زمین بود و همه داخل شدند
بسته در خانه دو دستِ حیدر کرار شد
کربلا هم بسته شد دستان زینب اینچنین
ارثیه مادر بزرگش بود آیا خوار شد؟!
دلبرش روی زمین عریان و قطعه قطعه بود
بر روی تل اینطرف چشم حرم خونبار شد..
هم پیمبر هم علی هم فاطمه ناله زدند
تا که در گودال سهمش خنده ی اغیار شد
آمد و.. سر نیزه ها و تیر ها را زَد کنار
رو به رو با پیکری از زخم و خون سرشار شد
دست بُرد و..چون گلی نَعشِ حسینش را گرفت
بین غوشش عجب، زینب پُر از گلزار شد
مجتبی دسترنج ملتمس