کاری کن ای در
من مانده ام تنها ، مرا یاری کن ای در
خود را سپر کن
در حق من قدری فداکاری کن ای در
از همسر من
در بین دشمن ها نگهداری کن ای در
من که غریبم
حداقل تو آبروداری کن ای در
او باردار است
ازضربه بر پهلوش خودداری کن ای در
در بستر افتاد
حالا بیا از او پرستاری کن ای در
از شرم زهرا
از چشم هایت اشک خون جاری کن ای در
زهرای من رفت
فکری به حال این گرفتاری کن ای در
مجتبی خرسندی