مدح امیرالمومنین ع
مستیِ من امشب شده چندین برابر
چون روی لب دارم مداوم نام حیدر
جایی بنا باشد اگر شعری بخوانیم
مدح امیرالمومنین باشد چه بهتر
تنها به قصد جرعه ای باده نوشتم
مستانه تر از قبل از ساقی کوثر
گفتی که من عبد محمد هستم اما
میخوانده پیغمبر تورا دایم برادر
داری شجاعت آنچنان در بین میدان
داری فصاحت اینچنین بر روی منبر
میشد درخت کوچک اسلام هر دم
با ضربه های ذوالفقار تو تناور
توحید تفسیری دگر می یافت وقتی
گفتی به میدان نبرد الله اکبر
تنها نه من…جبریل هم هرگز ندیده
از عرش پایین پای تو جایی فراتر
شوری به سر دارم که هرگز رفتنی نیست
حتی اگر روزی نباشد سر به پیکر
تقدیر من خورده گره با تو…برایم
بهتر از این دیگر نخواهد شد مقدر
از کودکی هرجا که دنیا زد زمینم
با یاعلی از جا بلندم کرده مادر
با دوستانت دوست هستم تا قیامت
با دشمنانت دشمنم تا صبح محشر
چشم تمام دشمنانت تا ابد کور
گوش تمام دشمنانت تا ابد کر
من دوست دارم منصبم اینگونه باشد
خاک کف پای غلام کوی قنبر
احمدجواد نوآبادی