سرمشقِ صبر , صبرِ جمیل رقیّه است
همواره دست عشق , دخیلِ رقیّه است
مثل عموش , مَنسب باب الحوائجی
در باب قُرب , اَجر جزیل رقیّه است
دیدیم پادشاه ستمکار شهر شام
هنگام جنگ نرم , ذلیل رقیّه است
با منکرِ رقیّه به محشر طرفْ حساب
بالله قسم, خدایِ جلیل رقیّه است
حاتم که از چهل درِ خانه , کرم کند
از روی عجز , اِبنِ سَبیل رقیّه است
آبی که اهل شام بلا غرق شد در آن
در کنج چشم , جاریِ نیل رقیّه است
بااینکه بیشتر شده قربانیِ حسین
این اشک چشم , گاه , قتیل رقیّه است
باید کفالت دو جهان را به او دهند
بنتُ الاسد چرا که کفیل رقیّه است
پرونده های حاجت ما, اولویّتش
… با شیرخوار شاه , وکیل رقیّه است
از رفتن حسین به مقتل که بگذریم
داغِ بزرگِ قلبِ عقیله , رقیّه است
مُحمّد قاسمی