شعر شهادت امام صادق (ع)

مظلوم آقام

تنها نسوخت از شرر زهر حنجرت
آتش رسید بر جگر و جسم لاغرت

یکبار غرق خون لبت از زهر شد ولی
عمری چکید خون دل از دیده‌ی ترت

از کوچه های تنگ عبورت فتادو بعد
یادآمد از کبودی رخسار مادرت

گرچه شکسته اند درِ خانه را ولی
دیگر لگد نخورد به پهلوی همسرت

با ترس کودکت وسط شعله میدوید
زخمیِ خارها نشده پای دخترت

با دست بسته مجلس اغیار رفته ای
اما سر بریده نبوده برابرت

از سوز زهر پا به سرت آب شد ولی
شکر خدا که باز بُوَد روی تن، سرت

پیراهن شما که به غارت نرفته است
عریان نمانده جسم تو در پیش خواهرت

شکر خدا که چکمه به جسم شما نخورد
خاکی دگر نگشته دهان مطهرت

شکر خدا که پیکرت آقا به هم نریخت
در زیر نعل اسب نشد نرم پیکرت

دلتنگ آستان بقیعم، خدا کند
شائق شود به لطف نگاه تو زائرت

 محمود اسدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا