سایه یِ رحمتِ ایزد به رویِ سَر دارم
شـکرُلِلَّـه به دلـم مـِهرِ پیمبـر دارم
توصیه هایش اگر حلقه یِ گوشم باشد
می شوم عرش نشین ساقی کوثر دارم
رحمتِ واسعه یِ هر دوجهان است نبی
پادشاهی کـنم وُ مَـنصبِ نوکـر دارم
هر کسی زخم زبان زَد که رسولی تنهاست…
به گمانم به خودش گفته که حیدر دارم
دِژِ فـرماندهی اَش محکم وُ پا بر جا بود
کم کسی نیست کسی که سِپَرش مولا بود
سِپَرش بود عـلی پشتِ سَرَش بود عـلی
شـمسِ دین بود نبی وُ قَمَـرش بود علی
آمد وُ بنـدگی نابِ خـدا معـنا شد
وقت تکبیر که شد بال وُ پَرَش بود علی
نه در آن لحظه که در بینِ هواخواهان بود
در اُحُـد شد اَحَـد وُ دور وُ برش بود علی
همه یِ عـرشِ خـداوند تماشا کـردند
شبِ معـراج نوایِ سَحـَرش بود علی
هر کسی در دو جهان بوده غلامش برده
سنـدِ خـلقتِ افـلاک به نامـش خورده
آخرین مرحله از عشق وُ صفا یعنی او
مَهـدِ توحید وُ وفا روحِ خـدا یعنی او
وقتِ قد قامتِ او می زده دَم جبرائیل
که قیامت شده بر پا وُ جزاء یعنی او
سینه اش شد سِپر وُ مدحِ علی را می گفت
اولین چشمه یِ پر فـیضِ وِلا یعنی او
او اَمین بوده وُ صِـدّیق وُ عدالت گستر
قبله وُ قـبله گـَه وُ قـبله نما یعنی او
دینِ حق با زحماتِ نبوی پا برجـاست
دستمزدِ همه یِ زحمتِ احمد زهراست
او با اَباالفاطمه شد صاحبِ کوثر باشد
یاعلی گفت وُ خدا خواست پیمبر باشد
باید از نسلِ نبی ایل وُ تـباری باشد
بایَدَم دشمـنِ این سلسـله أَبـتر باشد
سَرسِپـهدار اگر خـتمِ رسولان بوده
عَلَمی نیست مگر در کفِ حیدر باشد
حاجتِ گنـبدِ سبزِ نبـوی وُ کعـبه
ندبه یِ جمعه پس از دیدنِ دلبر باشد
وارثِ نُطقِ نبـی تیغِ عـلی را بردار
گردنِ توطئه ها را تو بِزن اِی سردار
حسین ایمانی