شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

مقیم روضه ی دیوار و در

دیگر یتیم های علی بی پدر شدند

گویا دوباره خسته و بی بال و پر شدند

 

چشمم به حال و روز دلم گریه می کند

دیگر تمام ثانیه ها بی ثمر شدند

 

آری تمام گریه کنان غم علی

هم ناله با ستاره و شمس و قمر شدند

 

امشب تمام خانه عزادار زینب است

بی تاب رد خون دلی روی سر شدند

 

تابوت نیمه جان کسی نیمه های شب

دلها مقیم روضه ی دیوار و در شدند

 

گویا دوباره خاطره ها زنده می شود

حتماً دوباره دخترکان خون جگر شدند

 

از روضه ای که قافیه اش دود و آتش است

چشمان بی قرار سماوات تر شدند

 وحید محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا