ای پادشه دل ها داد از غم تنهایی
جانم به لبم امد وقت است که باز ایی
فریاد از این غم ها بی داد زبی یاری
ای یار و حبیب ما وقت است که باز ایی
عالم ز نبود تو دارد گله و شکوه
ای منجی عدل و داد وقت است که باز ایی
هر جمعه نگاه ما بر جاده ی تنهایست
ندبه شده کار ما وقت است که باز ایی
چشم همه پر اشک است از درد فراق تو
ای مرحم زخم دل وقت است که باز ایی
ما مست می حیدر از مشک علمداریم
ای هستی ثارالله وقت است که باز ایی
هر دم ز بقیع گوییم دنبال گلی جوییم
ای یوسف زهرایی وقت است که باز ایی
ای جام و سبوی عشق ای عطر گل نرگس
بی تو نبود مستی وقت است که باز ایی
حمید کریمی
?