شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)

مست و شیدایت

مست و شیدایت

من ناز را در چشم شهلایت کشیدم

‏یک عالمی را مست و شیدایت کشیدم

عیسی بن مریم را کنار جانمازت

‏مات نفس های مسیحایت کشیدم

ای یوسف دنیا دل یعقوبمان را

‏مجنون آن گیسوی لیلایت کشیدم

جبریل حتی در هوایت بی مجال است

‏بالاتر از هفت آسمان هایت کشیدم

تصویر سبز و کامل پیغمبری را

‏وقتی که می­کردم تماشایت کشیدم

آلاله­های سرخ آن هم سرخ یکدست

‏از گیسوانت تا کف بایت کشیدم

 باید ضریح پهلویت بشکسته باشد

‏وقتی تو را مانند زهرایت کشیدم

‏از چه تمام نیزه­ها بر تو حریصند

‏از این که من خوش قدّ و بالایت کشیدم؟!

وقتی تو را شمشیرها دنبال کردند

بغضم شکست و ارباّ اربایت کشیدم

شاعر؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا