نگار من
دل پریشانم، نگار دل پریشانم کجاست
یوسف خیمه نشینم، ماه کنعانم کجاست
آیه ی مستور در تفسیر قرآنم کجاست
در پس این ابرها،خورشید پنهانم کجاست
آی مردم، تک سواری را که میخوانم کجاست
من فدای آن کسی که در کنارم هست و نیست
روز و شب دنبال من، دنبال کارم هست و نیست
سالهای سال را چشم انتظارم هست و نیست
بیقرارم چون فقط او بیقرارم هست و نیست
غمگسارم، مهربانم،جان جانانم کجاست
مانده ام با این شب یلدای طولانی شده
اینهمه امروز یا فردای طولانی شده
اینهمه جنگ و جدل دعوای طولانی شده
اینهمه کشتار و این صف های طولانی شده
شد جهان تسخیر موران، پس سلیمانم کجاست
زخم تر شد زخم های دردناک ما چقدر
ضجه آقا متانا و نراک ما چقدر ؟
شرحه شرحه سینه های چاک چاک ما چقدر ؟
داغِ اجسادِ شهید بی پلاک ما چقدر ؟
گریه های بی ریا، سوز شهیدانم کجاست
از می آلوده دنیا شدم مست و ندید
من گنه کردم ولی چشمان خود بست و ندید
دید که این بی حیا با دیگران هست و ندید
توبه های من شکست او عهد نشکست و ندید
آنکه او راپیر کرده عهد و پیمانم کجاست
نوکر بیچاره این خانه را یادش نرفت
شد خریدار من و بیعانه را یادش نرفت
مادرش جاروکش ویرانه را یادش نرفت
روضه خوان دختری دردانه را یادش نرفت
گفت باباجان نمیدانی که دندانم کجاست ؟
دختر زهراست رخسارش به زهرا می رود
هر کجا که می رود با قامتی تا می رود
بیت الاحزان که ندارد پس کجاها می رود
آخرش پیش سر بابا ز دنیا می رود
من دلم این روزها اصلاً نمیدانم کجاست
این مصیبتها همه بعد پیمبر شد شروع
از دم دیوار ، از پهلوی مادر شد شروع
داغ ما از میخ های داغ ، از در شد شروع
بستن دست اسیر از دست حیدر شد شروع
فاطمه آمد به هوش و گفت علی جانم کجاست
خواست بردارد علی نعلین پایش رانشد
خواست بر دوشش نگهدارد عبایش را نشد
خواست زهرا نشنود سوز صدایش را نشد
خواست در کوچه نبیند دستهایش را نشد
تا غلافی خورد زهرا گفت: سلمانم کجاست
رضا دین پرور