شعر عصر عاشورا و شام غريبان

نیزها

نیزهادر دهنت مهمان شد

کاردشمن به نظر اسان شد

انقدرغارت تو طول کشید

کهتمام بدنت عریان شد

خنجرکهنه که از راه رسید

خواهرشاز ته دل اه کشید

شمربا پا بدنش را چرخاند

ازقفا سر ز شهنشاه برید

 

جواد قدوسی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا