شعر مدح امام حسين (ع)
هرچه دارم
ای که ارباب شدی که رو به هرکَس نَزَنم
آن که از عالم و آدم شده دلخسته منم
شهره بودم به بدی در همه جا تا اینکه
سیبِ لبخندِ تو شد باعثِ آدم شدنم
هرچه دارم فقط از روضه ی قاسم دارم
من حسینی شده ی دستِ امام حسنم
تلخیِ مردمِ این شهر برایم غم نیست
بس که شیرین شده با بردنِ نامَت دهنم
من اگر گریه برایَت نکنم می میرم
تا ابد در غمِ تو گریه کن و سینه زنم
سینه ام گَشته کبود و سَر و رویَم زخمی
بیمه شد بینِ همین لطمه زدن ها بدنم
پیرهن را ز تنت برد حرامی ، بُگذار
تا که در روضه ی تو پاره شود پیرهنم
ای که بر خاک رها بود تنِ بی کَفنت
کاش باشد کمی از تربتِ تو در کفنم
ای همه هستی عالم به فدای تو حسین
ننگ بر ما که نمردیم برای تو حسین…!
محسن کاویانی