شعر عيد غدير خمشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

پادشه عالمین

مظهر اسماء و آیه های الهی
ختم شود بی تو راه ها به تباهی
ای که قیامت برای خلق پناهی
پشت درت با امید گوشه نگاهی
حلقه به در می زند غلام سیاهی

شکر، خدا را که از تبار غدیرم
نیستم اهل سقیفه گرچه حقیرم
پر شده عشقت میان جان و ضمیرم
عبد در قنبرم بیا بپذیرم
ای که دهی کوه را بابت کاهی

لعن به هرکس که کرده بر تو خیانت
منکر فضلت نبرده بوی دیانت
هر که به اهل سقیفه داشت ارادت
صوم صلالتش نبوده غیر ضلالت
بی تو اوامر شوند جمله نواهی

از غم هجر نجف شکسته سبویم
غصه ی دل را بگو که با که بگویم
اشک دو چشمم شده است آب وضویم
یک نظری کن به آه و بغض گلویم
من نجفی می شوم اگر که بخواهی

دست خدا بر دلم نوشت علی جان
خاک مرا با گلت سرشت علی جان
خورده گره با تو سرنوشت علی جان
هست صدای در بهشت علی جان
می دهد این وعده را رسول، گواهی

پادشه عالمین کیست به جز تو؟
بهر نبی نور عین کیست به جز تو؟
روح قیام حسین کیست به جز تو؟
فاتح بدر و حنین کیست به جز تو؟
صاحب تیغ دو دم، امیر سپاهی

مادر من خورده مِی زجام ولایت
باده به کامم چشانده بعد ولادت
بهتر از این هیچ کس نکرده سقایت
کرده به شیرش مرا گدای سرایت
مرحمتش کن به لطف لایتناهی

دیده ی کورم کجا و نور جمالت؟
دلخوشی روز و شبم یاد و خیالت
خون مرا لطف کن بریز، حلالت
در به درم کرده آرزوی وصالت
از غم عشقت مبادا که بکاهی

نُورُکَ یا مرتضی دلیلُ رَشادی
حُبُّکَ لی عُدةٌ لِیوم مَعادی
ذِکرُکَ بَردٌ علی لهیبِ فُؤادی
بَعدَ صَلاتی بِکُلِّ یَومٍ اُنادی:
تَحتَ عنایاتِک عَرفتُ الهی

مهدی علی قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا