بر در خانه ی تو دربان است
سائل قنبرت سلیمان است
بحر موّاج اگر که عاشق نیست
خشکتر از تبِ بیابان است
بر در خانه ی تو دربان است
سائل قنبرت سلیمان است
بحر موّاج اگر که عاشق نیست
خشکتر از تبِ بیابان است
از يتيمان دورگرد توام، قسمتم بوده دربدر باشم
از خراسان و شام و كرببلا تا نجف دائم السفر باشم
رازق كل شئ يا ستار، واى از دورى از عذاب النار
راهمان گر نميدهى بگذار، متكدى پشت در باشم
مستیم از شراب طهور غدیری ات
جانم فدای خاصیت بی نظیری ات
یاقوت آفرینشی و تاج انّماست
روی سر امارت دنیا، امیری ات
مي گذرد روز و شب ، زندگي ام با علي
بنده يا هو شدم ، بنده مولا علي
عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علي
فاضل و افضل علي ، عالي و اعلی علي
مظهر اسماء و آیه های الهی
ختم شود بی تو راه ها به تباهی
ای که قیامت برای خلق پناهی
پشت درت با امید گوشه نگاهی
حلقه به در می زند غلام سیاهی
به اذن عالی اعلا شوم فدای نجف
شبانه روز دلم می تپد برای نجف
خدا سپرده جهان را به ناخدای نجف
علی امام من است و منم گدای نجف
اهل غدیرم و سر بازار حیدرم
تا روز حشر بنده ی دربار حیدرم
گرچه نمی برم عملی در خورش ولی
من فخر می کنم که گنهکار حیدرم
كل دين،تفسير قرآن،حرف حق اين مطلب است
حب مولايم علي اصل و اساس مذهب است
مست حب ام،مستحب ارزاني زهاد باد
بردن نام علي واجب تر از نان شب است
نمی خواهد دلم غیر از أمیر المؤمنینش را
همان که حق پسندیده است با او کل دینش را
#ولایت دارد او، یعنی که رزق آسمان با اوست
همان وقتی که روزی می دهد اهل زمینش را
غرقِ طلوعِ توست، شب انتظار هم
مست از شرابِ رؤیتم؛ اما خمار هم
گلدستهام؛ خراب؛ ولی دائمُالاَذان
ای أشهدت سرودِ لبم در مزار هم
تشنهکامی که لبِ او رَبَّنا برداشته
آب را از چشمهسار مرتضی برداشته
از وضوی او حیات جاودانه می چکد
خضر از مَسحِ علی آب بقا برداشته
غم ها که به سر آمد آغاز ظفرها شد
الوعده وفا! روز دندان به جگرها شد
چشمان پیمبر هم معطوف گذرها شد
حجاج رسیدند و پایان سفرها شد