شعر مدح و مناجات حضرت عباس (ع)

چشم تو

دیدار آفتاب سزاوار چشم توست
حتی خود حسین گرفتار چشم توست

در خواب ناز رفتی و کارش شروع شد
دست سه ساله ای که پرستار چشم توست

حالا چگونه دِین شما را ادا کنم
چونکه رقیه ای شدنم کار چشم توست

گردد طبیب و با نگهی میدهد شفا
هر سائلی که واله و بیمار چشم توست

با یک کلاف آمده ایم و تهِ صفیم
آنجا که خالق تو خریدار چشم توست

با گردش نگاه تو طوفان ز پا نشست
از آن به بعد نوح بدهکار چشم توست
*
تیر سه شعبه آمد و رفتی عجیب داشت
سر تا به پر نشسته به تالار چشم توست

عماد بهرامی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا