کریمه اهل بیت
منم همسایه ی دیوار به دیوارِ معصومه
که عمری هست،هستم خادم دربار معصومه
شده آباد با دستش کویر قلب من یعنی
به صحرا هم رسیده رحمت بسیار معصومه
شنیدم دومین زهراست پس “الجار ثم الدار”
خدا را صد هزاران شکر هستم جار معصومه
شبیه فاطمه قطعاً شده تقدیم یک روزی
به مسکین و فقیر و بی نوا افطار معصومه
می آید چون برادر تا سه دفعه جای هر دفعه
عجب خیر کثیری می برد زَوّار معصومه
و گاهی حضرت جبرییل هم حاجت اگر دارد
تَمسُک می کند بر چادر گلدار معصومه
اگر جز لطف بی اندازه چشم زائرش تر نیست
به غیرازاین مرام زاده ی موسی بن جعفر نیست
کریمه هست بانو بین ما بین کریمان هم
نرفته دست خالی ازحرم چون نامسلمان هم
حرم دارد میان قم که ثابت کرده بر عالم
بهشت اینگونه پیدا میشود بین بیابان هم
قسم داد هر کسی جان رضا بانو اَغیثینی
به روی غصه هایش خورده مثل اینکه سوهان هم
به او معصوم گفته تا “فَداها” میشود واجب
به قربانش کنم چیزی که باشد بهتر از جان هم
ندیدم من شبیه حضرت معصومه بانویی
که با هر کربلا داده به زائرها خراسان هم
محمد داوری