شعر ولادت حضرت معصومه (س)

کریمه اهل بیت

گیتی دوباره هدیه ای از ذوالکرم گرفت
زیباترین نگارِ دو دنیا قدم گرفت

یاسی دگر ز عترتِ طه رسیده است
آیینه ای ز حضرت زهرا رسیده است

آمد کسی که معدنِ فضلِ مُکَرَّر است
گنجِ گران و زینتِ دریایِ حیدر است

جودش مثالِ کوه و درخشنده روی اوست
هر مرجعی زشیعه گدایی ز کوی اوست

از بس مُجَلَّل است و صِفاتَش مَفاخِر است
الکن شده زبان و زِ توصیف قاصِر است

او آمد و صفا همه جا را فرا گرفت
باید که نامِ اطهرِ او را طلا گرفت

صدیقه طاهره زکیه رحیمه شد
آری لَقَب گرفته و بی بی کریمه شد

روشن شد از جمالِ دل آرایش آسِمان
از برکت اش ببارد و روزیِ بی کران

دل را تو خانه اش کن و صد دسته گُل بزن
از دل تو تا به مرقدِ جانانه پُل بزن

سائل بگو که جشنِ (دل انگیزِ ) مَردُم است
میلادِ پُر ز برکتِ ریحانه ی قُم است

گُل ریز عاشقانه شبِ جشنِ دلبر است
معصومه آمده گُلِ موسی ابن جعفر است

دُردانه ای رسیده که مانندِ اختر است
میلاد او یکی شده با روزِ دختر است

ماییم در کجا و نمی از مقامِ او
آیا شود؟ که قسمتِ ما کنجِ بامِ او

باید برای عاشقی اش مبتلا شویم
تاییدِ لطفِ شاهِ خراسان رضا شویم

حالا که با نگاه رضا ما گدا شدیم
از خادمین درگه آلِ عبا شدیم

مستانه باده از لبِ جامِ شعف بزن
نازِ قدومِ حضرتِ معصومه کف بزن

شُکرِ خدا بگو که مُحِبّانِ او شدیم
ما صاحبِ شرافت و با آبرو شدیم

 رضا آهی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا