شعر مناجات امام حسين (ع)

کسی , زبانِ مـنِ لال را نمی فهمد

کسی , زبانِ مـنِ لال را نمی فهمد
دلیـلِ اصلیِ این حال را نمی فهمد

شبیه میوه ی آفت زده ست بر شاخه
کسی که دردِ منِ کــال را نمی فهمد

پرنده ای که نبــاشد توان پروازش
دلیلِ داشتـــنِ بال را نمی فهمد

اگر طلوع نباشد برای ماه حسین
کسی عوض شدن سال را نمی فهمد

سیاه جلوه ی عشق است گرچه شال سپید
سپید بختیِ این شال را نمی فهمد

به قتل صبر تو را می کُشند و مُستمعت
دلیل این همه جنجال را نمی فهمد

به طبل خاتمه ی جنگ می زنند و کسی
صدای ضجّه ی اطفال را نمی فهمد

هزار قطعه شدی , وایِ من که مقتل خوان
هنوز روضه ی گودال را نمی فهمد

هزار مرتبه لعنت بر آن سیه دل که
هنوز حرمت خلخال را نمی فهمد

محمدقاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا