شعر اربعینشعر محرم و صفر
یا اباعبـدالله
آذری و عرب و فارس ندارد این راه
بأبی أنتَ و اُمـّی یا اباعبـدالله
چشم خورشید شده فرش دراین جادّه ها
وَ غبار از تنِ زوّارِ تو می گیرد ماه
بُـگذر از قوم و نژاد و لحن و نوعِ گفتار
دم بزن از غم اربابِ کرم زائرِ شاه
همه از هر طرفی سوی حرم می آیند
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
بیشتر از طرف صحن نجف آمده اند
اربعـینی شده های علـویِّ درگـاه
روسفید است کسی که شد نشانش ارباب
جامه یِ خاکی و آه و عرق و شال سیاه
باتن خسته به من روضه ببین می چسبد
بی کفن هستی وصدپاره بدن…بی سر…آه
حرف پیراهن غارت شده در گودال است
ندبه خـوان است عزادار اباعبـدالله
حسین ایمانی