یا حسن ابن علی
خاکی شده ست بال و پرِ یاکریـــم ها
چون بوده اند زائرِ صحـــنِ کریـــم ها
مولایِ بی حرم حَسن و بی کفن حسین
فرقــی نمی کند غـــمِ این یاکریـــم ها
آری اگر بقیــع ، چراغِ نجــــات نیست
سمتِ تو کج شدند چرا مستقـــیم ها ؟
از سجده های سبزِ تو سجّاده می برند
بخشیدن است دلخوشیِ دل رحیـم ها
آقای صُلح کینه ی این شهر تازه نیست
زخمی ست مانده بر دِلشان از قدیم ها
نان و پنیـــرهای سرِ سُفره ات چه زود
تیـــر و کمان شدند به دستِ یتیــم ها
فتنه سوارِ مَعرکه ابلیسِ خانگی است
آن هرزه دامنی که تو را…بگذریم . حا
– لا کینه ها دوباره زبــان باز می کنند
گیسویِ قاسم است به دستِ نسیم ها
صُلحِ حَسن قیامِ حسین است چون نبود
دارالامــــاره لایــــقِ دارالنّـــعیــــم هـــا
از عطرِ سیـــبِ سبزِ غریبِ مدینه است
تاثیرِ سیـــبِ سُرخِ حرم در شمیـــم ها
بوی حسیــن می وَزد از جانبِ بقــــیع
گُل می کنند حضـــرتِ عبدُالعظیــم ها
ابراهیم زمانی