شعر شهادت حضرت قاسم (ع)
یا قاسم ابن الحسن(ع)
جسم مرا به سینهی صحرا گذاشتند
داغی به قلب یوسف زهرا گذاشتند
یکعمر بود سایهی تو بر سرم عمو
حالا مرا مقابل گرما گذاشتند
گیسوی من به دست یکی شد گره گره
پنجه به مو ز کینهی بابا گذاشتند
کوتاه تر دگر نبُوَد پایم از رکاب
قدّم شبیه قامت سقا گذاشتند
چسبیده است پیکر من زیر نعلها
در زیر نعل جسم مرا جا گذاشتند
شد استخوانِ سینهی من نرم ای عمو
از بس به روی پیکر من پا گذاشتند
ماه عسل سرم به روی نیزه میرود
رأس مرا برای تماشا گذاشتند
محمود اسدی