یا کریم اهل بیت
شد از مدینهی پیغمبر آسمان روشن
ستاره روشن و شب روشن و جهان روشن
((ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد))
ستارهای که از آن است کهکشان روشن
چه ابتهاج عجیبی گرفته دنیا را
که سایه پر شده از نور و ارغوان روشن
اگرچه نیمهی ماه خداست ما مستیم
شدهست از می و ساقی تمام جان روشن
چه حکمتیست خدایا مگر شب قدر است
که آیههای تو شد اینچنین عیان روشن
شعف که راه ندارد به ساحت ملکوت
چگونه اینهمه شد چشم عرشیان روشن
که آمدهاست به مهمانی خدا که چنین
شدهست از قدمش بزم میزبان روشن
همیشه نور ز خورشید میرسد با زمین
کنون ز شمس جمالش شد آسمان روشن
علی پدر شده، ای عرشیان به دف بزنید
زمینیان همه با شور و شوق کف بزنید
مبارک است شب و شوق و شادی مولا
خوشا شبی که پسر دار میشود زهرا
فرشتگان خدا آمدند روی زمین
رسیدهاند در خانهی علی چو گدا
بگو به غصه که از سینهام رود بیرون
چو آمدهاست به دنیا امام زادهی ما
که آمدهاست به دنیا؟ جهان حَسَن شدهاست
حسن وجود و حسن سیرت و حسن سیما
فقط سزاست بسوزد در آتش حسدش
هرآنکه دوست ندارد امام دوم را
چراغ خانهی سادات روشن از مهرت
طباطباست یکی از شعاع نور شما
نوادگان تو صاحب حرم یکایکشان
تو غیر سنگ نداری به روی قبر چرا
به امر توست وصال و شهادت قاسم
بزرگی تو عیان است پس در عاشورا
((امام دوم دنیا امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق خوش به حال خدا))
پیادگان طریق تو شهسوارانند
به زیر دِین غلام تو تاجدارنند
بگستران ز کرم سفره تا جهان بیند
که حاتم و پسرانش ز ریزهخوارانند
بخوان دو مرتبه قران میان جمع و ببین
که از یمین و یسارت چه بی قرارانند
تو شیخ مردم آزادهای ز جور زمان
سیاه لشکر این قصه سربدارانند
نصیب ماست بهشتی که سفرهی حسن است
((که مستحق کرامت گناهکارانند))
به جز تو کیست علمدار لشکر علوی
تو را که مالک و عمار دستیارانند
مرنج از اینکه برایت نمانده اصحابی
تو را حسین و اباالفضل جانثارانند
ز صلح توست قیام بلند عاشورا
همیشه قاعدهی لاله سبزهزارانند
هنوز غربتت ای گل زبانزد باغ است
اگر چه مرثیه خوانان تو هزارانند
حبیب بود و برایش کسی حبیب نبود
به جز حسن احدی این چنین غریب نبود
خوشا مسافر آن راه مستقیم شدن
مدینه آمدن و وارد حریم شدن
حرم؟ کدام حرم؟ سنگ و خاک اما کاش
غبار بودن در کوی تو مقیم شدن
اگر بناست نوازش کند مزارت را
خوشا به کسوت آوارگان نسیم شدن
اگر بناست که محتاج مردمان باشم
خوشا گدای سر کوچهی کریم شدن
نه اینکه خواسته باشم پرنده بود را
ولی به شوق تو خوب است یاکریم شدن
رفیق توست هرآنکس که تَرد عالم شد
خوشا جُذام که از سفرهات سهیم شدن
عروس فتنه به دست تو روی خاک افتاد
جمل حکایت سرخیست از دونیم شدن
بدون نسل بماند هرآنکه دشمن توست
سزای خصم حسن چیست جز عقیم شدن
جهان به کام معاویههاست شان تو نیست
قیامت است تورا موسم زعیم شدن
نداشت جعده و زهرش توان قتل تورا
تو را شکست در آن کوچه ها یتیم شدن
به صبر بسته چو دیدند دست حیدر را
چهل نفر همه با هم زدند مادر را
سید محمد حسین حسینی