یکتاترین ماه (یااباالفضل العباس)
(( بعد از تو آب, معنی دریاشدن نداشت))
گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت
بی بوی رویت ای مهِ یکتای هاشمی
(( شب مانده بود و جرأتِ فرداشدن نداشت))
هر کس که آب داد به دستان تشنگان
بی إذن تو اجازه ی سقّا شدن نداشت
در بینِ نوکرانِ به اربابمان کسی
غیر از شما لیاقت آقا شدن نداشت
با بودنَت میانِ سپاهِ حسینیان
اربابِ ما تفکّر تنها شدن نداشت
کرب و بلا , اگر که علمداریَت نبود
در چشم زینب این همه زیبا شدن نداشت
جانبازی و رشادت و عشقت اگر نبود
امُّ البنین , تصوّر زهرا شدن نداشت
از علقمه رسیدی و مشکت پُرآب بود
کارَت که کاش ختمِ به اینجا شدن نداشت
از پشتِ سر به سوی تو تیری روانه شد
زیرا که با تو قدرتِ همپا شدن نداشت
تیری دگر زِ چلّه گذشت و به مشک خورد
مشکل گشا ! دگر گِرهَت واشدن نداشت
زهرا رسید و باده ی تو غرقِ یاس شد
جام از دو دست فاطمه…شیداشدن نداشت؟
از روی نیزه ها سرت افتاد بر زمین
انگار روی نیزه سرِ جا شدن نداشت
ویران نشینِ شام , همان دختر یتیم
بی ذکرِ نام تو , رمقِ پا شدن نداشت
می گفت عمّه حوصله ی من سرآمده
قدِّ سه ساله سابقه ی تا شدن نداشت
فهمیدم از شکستن قدِّ پدر که او
بعد از عمو تحمّل بابا شدن نداشت
پرونده ی ارادتِ این شیعه ی (اسیر)
بی لطف تو, شرایط امضاشدن نداشت
حمید رمی