شعر شهادت امام رضا (ع)

یک بوریا کفن به تن آسمان شده

امشبکران درد دلم بی کران شده

بارانابرهای غمم بی امان شده

بازاین دل از غریبیتان حرف می زند

ازغربتی که همدم آن یک جوان شده

همپایناله های پر از سوز آخرت

درّگران ز چشم جوانت روان شده

ازبس که گریه کرده صدایش گرفته است

ازپا نشسته , خسته شده , نا توان شده

رنگاز رخت پریده , عرق کرده ای چرا ؟

آقامگر که موقع پروازتان شده ؟

اینجازمین کنار زمان گریه می کند

گویادوباره مادرتان روضه خوان شده

ازلا به لای مقتل در خون نشسته ات

یکبیت روضه زمزمه ی عرشیان شده

یککربلا و یک تن بی سر کنار قبر

یکبوریا کفن به تن آسمان شده

 وحید محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا