شعر محرم و صفرشعر مصائب اسارت كوفه

آن روز پر عذاب

آن روز پر عذاب زیادم نمی رود
فریاد آب آب زیادم نمی رود

جسم حسین بی سرو عریان به روی خاک
در بین آفتاب زیادم نمی رود

تیر سه شعبه و گلوی طفل شیر خوار
بی تابی رباب زیادم نمی رود

معجر کشیدن از سر طفل سه ساله و
رخسار بی نقاب زیادم نمی رود

رگهای پاره پاره و فریاد شیعتی
از حنجر کباب زیادم نمی رود

زهیر سازگار

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا