شعر شهادت حضرت زهرا (س)

بعد از آنکه باز شد سمت شما در بی هوا
یک گل نشکفته شد آن لحظه پرپر بی هوا

پاره ی تن خوانده پیغمبر شما را بارها
پس زمین خورده همان لحظه پیمبر بی هوا

باید از اینجای روضه بگذریم و بگذریم
تا به اینجا که زمین افتاد حیدر بی هوا

دست بردار از کمربند علی زهرا نبود
با غلاف افتاد بر بازویش آخر بی هوا

حضرت ام ابیها بستری شد چند ماه
بارها در پا شدن افتاد مادر بی هوا

بی هوا افتادنش را ارث بردند اهلبیت
شاه افتاد از فرس در پیش خواهر بی هوا

نیمه شب بود و بیابان بود و مرکب بی جهاز
دور از چشم همه افتاد دختر بی هوا

بدتر اینکه از فراز نیزه ها افتاده است
پیش چشم مادر او راس اصغر بی هوا

محسن صرامی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا