شعر شهادت حضرت زهرا (س)

گفت مادر کیست گفتم آنکه چون او نیست نیست
آنکه با نامش تبسم روی لب‌هایم گریست

گفت مادر کیست گفتم غم به شکل آدمی
مرهم هر زخم اما خود ندارد مرهمی

گفت مادر کیست گفتم آنکه از عمرش گذشت
لحظه‌ای اما ز فرزندان خود غافل نگشت

گفت مادر کیست گفتم سایه پروردگار
بی‌قراری که ندارد جز قرار ما قرار

گفت مادر کیست گفتم بی‌کس و تنها شدی
بیشتر مایل به که در بین این دنیا شدی

آنکه در عالم دوای دردها شد مادر است
چادرش در بی‌کسی ما پناه آخر است

گفت با این حال وای از آنکه بی‌ مادر شود
در بهار زندگی همچون گل پر پر شود

بعد مادر بچه‌های او غریب عالمند
در عزای مادر خود روز و شب غرق غمند

 موسی علیمرادی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا