شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

مشهد الرضا

وقتی که آوردند قرآن را به مشهد
جان را به تن دادند جانان را به مشهد

شد پایتخت حاجت عالم, خراسان
یعنی که باید برد تهران را به مشهد

نسیم صحن گوهرشاد

دلم دوباره هواى تورا به سر دارد
هواى گنبدتان را دم سحر دارد

دلم دوباره کنارِ تو گریه مى خواهد
که گریه بر در باب الجواد اثر دارد

گنبد خورشید

راه دادی و دلِ گمراه را آورده ام
چشم هایی غرق اشک و آه را آورده ام

در زیارتنامه جا خوش کرده بغضی در گلو
زیر ایوان٬ هق هق ناگاه را آورده ام

شمس الشموس

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم
اتش نمرود دادند و گلستان ساختیم
فقر ما محدودیت زایی نکردو خیر شد
با گلیم کهنه قالی سلیمان ساختیم

یا حبیب الله…

ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس
در همین حد که نمودی نظری ما را بس

حاجت ازدل نگذشته تو روا می سازی
از گرفتاری ما باخبری ما را بس

شعر مناجات امام رضا (ع)

فکر مشهد به سرت زد , تو شفا می گیری
در همین رفت , وَ آمد , تو شفا می گیری

صد و یک بار بگو “ضامن آهو مددی”
پس از این ذکر , به اَبجَد , تو شفا می گیری

شعر مناجات امام رضا (ع)

در دلم پنجره ای رو به دلت باز کنم
تا که چشمان تو را با خبر از راز کنم
با نگاه تو نمانده است که پرواز کنم
تا خریدار شمائید کمی ناز کنم

شعر مناجات امام رضا (ع)

من مریض هجرم و رویای درمان کافی است
پس تبم را خوب کن , کابوس و هذیان کافی است

بهر درمان تمام دردهای لاعلاج
آه … آقا یک نگاه تو به قرآن کافی است

از مشهد

به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد
بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد

اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا
اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد

شعر مناجات امام رضا (ع)

تسلیمم ای کریم که زندانی ام کنید
فکری برای بی سر و سامانی ام کنید

بخشش بس است, عمر من بی نوا گذشت
من را مؤاخذه به هوسرانی ام کنید

شعر مناجات امام رضا(ع)

گنبدت مال خودت من فکر راهی دیگرم
فکر دستی مهربان و سرپناهی دیگرم

گندم صحن تورا خوردم که درفکر حرم
مثل آدم دم به دم درگیر آهی دیگرم

شعر زیارت مخصوصه امام رضا(ع)

این در همیشه روی سایل باز باز است

آقای این خانه عجب مهمان نواز است

این گنبد و گلدسته ها اعجاز دارند

اینجا سرافکنده همیشه سرفراز است

دکمه بازگشت به بالا