دیــدار زیبـــــا می شــود بـــا چشــمهایت
غرق تــما شــا می شود بـــا چشــــمهایت
لب تشــنه ای کــه زیر پـــلکت می نشیند
ســیراب دریــا می شود بــا چشمــــهایت
دیــدار زیبـــــا می شــود بـــا چشــمهایت
غرق تــما شــا می شود بـــا چشــــمهایت
لب تشــنه ای کــه زیر پـــلکت می نشیند
ســیراب دریــا می شود بــا چشمــــهایت
بــال و پــری زدیم که بامــت ردیف شد
دانـــه بهـانــــه سفره ی دامت ردیـــف شد
مــا از خــجالت کـــرمت در نـیامـــدیـــم
پشـــت در امــدیم کــرامت ردیـــف شد
هوا هوای چکیدن , هوای تنهائیست
و دست های دعایم پر از تمنائیست
مسیر خواهش من باز سویتان افتاد
به سمت شاه کریمی که اوج لیلائیست
کنار سفره ی تو جا برای ماها نیست؟
مگر پناه دلی که شکسته اینجا نیست!
یقین قلبی ام اینجا مرا کشانده فقط
نگو که در حرم آقا برای من جا نیست
هوا هوای چکیدن , هوای تنهائیست
و دست های دعایم پر از تمنائیست
مسیر خواهش من باز سویتان افتاد
به سمت شاه کریمی که اوج لیلائیست
می روم بر درگه شاه کرم زاری کنم
می روم بهر دل دیوانه ام کاری کنم
می روم تا خادمان درگهش را با مژه
وقت جارو کردن صحن حرم یاری کنم
معمار می شوی و بنای تو می شوم
مانند یک ضریح برای تو می شوم
قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن
بیمارم و دخیل شفای تو می شوم
طفل دلرا به نیل اشک سپرد
زائری که رسید خسته حرم
باور چشمهای او نشدند
گنبد تو , دل شکسته , حرم
نداری که گدای توستآقا می شود حتمن
بیابانقدمگاه تو دریا می شود حتمن
دو چشمم ابر باران بودو من خوشحال از اینکه
بساطعاشقی باتو مهیا می شود حتمن
امشب هوای سینه روحانیست یاران
دنیا به چشمانم چه نورانیست یاران
امشب دلم شور عجیبی باز دارد
صحن دلم ابری و طوفانیست یاران